از شیر گرفتن آقا نریمان
سلام مامانی الهی قربون پسر صبورم برم میدونی چرا؟ دقیقا ساعت ٢:٣٠ دقیقه بعد از ظهر سه شنبه داشتی شیر میخوردی که یهو تصمیم گرفتم از شیر بگیرمت واسه همین خاله یه کم سس گوجه آورد و منم اونو زدم وقتی برگشتی با تعجب نگاه کردی بهت گفتم اوخ شده سریع بلند شدی نشستی سرت رو گذاشتی روی پات و بغض کرده بودی دلم داشت آتیش میگرفت ولی مامانی باید تحمل کنه بعد هم ازم دوری کردی فکر کنم یه جورایی عذاب وجدان گرفتی و فکر میکنی به خاطر تو اوخ شده رفته بودی پشت مبل و آروم گریه میکردی صدات که کردم پریدی توی بغلم و سرت رو گذاشتی روی سینه ام منم هی بوست کردم بعد هم کارتون برنارد رو واست گذاشتم و کنارت خوابیدم هی تو برمیگشتی طرفم که ...
نویسنده :
مامان لاله
23:56